دوروتیا لانگ / Dorothea Lange

دوروتیا لانگ / Dorothea Lange

معرفی

نام هنرمند: دوروتیا لانگ / Dorothea Lange

دسته بندی: ,

تولد:1899

مرگ:1965

ملیت:آمریکایی:American

مختصری درباره دوروتیا لانگ

دوروتیا لانگ (1965-1895) عکاسی که بیشتر به خاطر عکس نمادینش به نام «مادر مهاجر  Migrant Mother » شناخته می‌شود، چهار دهه به صورت حرفه ای عکاسی انجام داد. در سال 1919 در سن 23 سالگی او با جسارت یک استودیوی پرتره در سانفرانسیسکو افتتاح کرد. ملاقات و ازدواج با مینارد دیکسون نقاش، که 20 سال از او بزرگتر بود، او را در معرض دنیای هنر بوهمی و جنوب غربی وحشی قرار داد.

استرس ناشی از ازدواج و مشکلات مالی و معیشتی باعث طلاق آنها شد. با ظهور رکود بزرگ، دوروتیا لانگ مجبور شد دوربین خود را در خیابان های سانفرانسیسکو بیرون بیاورد. عکس های به دست آمده منجر به همکاری با ادارات دولتی به عنوان یک عکاس مستند شد.

در سال 1935، لانگ با پل اس. تیلور، استاد اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا، ازدواج کرد. تیلور و لانگ تا زمان مرگ در سال 1965 با هم زندگی کردند، علاوه بر زیست دوستانه همکاران خوبی نیز برای هم بودند.

در طول جنگ جهانی دوم، لانگ از جابجایی و اسارت وحشتناک آمریکایی های ژاپنی عکس گرفت. او که یک دوستدار محیط زیست اولیه بود، در دهه 50 از آنچه “کالیفرنیای جدید” نامید – از تغییرات و فشارهای عظیم بر ایالت طلایی عکس گرفت.

او در سفرهای جهانی به آسیا، آمریکای جنوبی و مصر در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960، مجموعه آثار گسترده ای را خلق کرد.

 

محصولات

مجموعه آثار عکاسی جهان

سال‌های پایانی لانگ به طرز شگفت‌آوری سازنده بود. او عکاسی خود را در مورد زنان آمریکایی و با موضوع «خانه کجاست Home is Where » ادامه داد. مکتوبات او منعکس کننده مطالب شخصی او در مورد اینکه آیا او یک صنعتگر بود یا یک هنرمند و اینکه آیا تلاش های او برای مستندسازی شرایط انسانی باید “هنر” تلقی شود، نگاشته می شد.

تلاش نهایی او زمانی انجام شد که او در حال مرگ بر اثر سرطان مری بود. نمایش تک نفره او تنها ششمین نمایشگاهی است که به یک عکاس اختصاص داده شده و اولین بار برای یک عکاس زن است.

او در 11 اکتبر 1965، در سن 70 سالگی، اندکی قبل از باز شدن نمایشگاه معروفش در MoMA درگذشت.

1895

دوروتیا در نیوجرسی، در خانواده هنری مارتین ناتزورن Henry Martin Nutzhorn و جوآن لانگ ناتزورن Joan Lange Nutzhorn متولد شد.

1902

دوروتیا به دلیل فلج اطفال از کار افتاد. او تا پایان عمر با لنگی راه می رود

1907

پدر دوروتیا خانواده آنها را ترک می کند. ئوروتیا دیگر هرگز پدرش را نمی بیند. مادر دوروتیا در نیویورک شغلی پیدا می کند.

1912-1913

اولین کار خود را به عنوان دستیار دفتر با عکاس مشهور آرنولد جنته Arnold Genthe به دست آورد.

1913

فارغ التحصیلان دبیرستان Wadleigh در هارلم

در مدرسه آموزشی نیویورک برای معلمان شرکت کرد

1916

به عنوان یک چاپگر، روتوشگر عکس و عکاس کارکنان توسط یک استخدام شد. اولین ماموریت پرتره او خانواده ایروینگ بروکاو Irving Brokaw است . ئوروتیا لانگ به صورت رسمی کارش را به عنوان یک عکاس پرتره آغاز می کند.

1917

دوره عکاسی کلارنس وایت را در دانشگاه کلمبیا می گذراند. با یک عکاس دوره گرد (هنوز هویت این شخص نا مشخص است ) آشنا می شود و با او یک تاریکخانه از مرغداری پشت خانه اش می سازد که به او یاد می دهد چگونه یک اتاق تاریک درست کند.

1918

فامیل پدریش Nutzhorn را حذف کرد و Lange (نام میانی مادر) را به عنوان فامیل خود انتخاب کرد.

دوروتیا و دوستش فرانسی اهلستروم سفری به دور دنیا را آغاز کردند.

1919

استودیوی پرتره خود را افتتاح کرد. برای اولین بار از خانواده کریستینا کلاوزن گاردنر عکس می گیرد.

1920

دوروتیا با مینارد دیکسون، نقاش غرب وحشی ازدواج کرد. کنستانس، دختر مینارد، دختر خوانده دوروتیا می شود.

1923

دوروتیا و مینارد به سرزمین های ناواهو و هوپی سفر کردند. او عکس معروف هوپی هندی Hopi Indian را می گیرد.

1925

پسرش دنیل رودس به دنیا آمد.

1928

پسرش جان ایگلفدر به دنیا آمد.

1929

بازار سهام سقوط کرد و رکود بزرگ آغاز شد.

1931-1932

دوروتیا، مینارد و دو پسرشان به تائوس، نقل مکان می کنند تا با گروهی از هنرمندان زندگی کنند.

زمان های سخت: مینارد و دوروتیا خانه مشترک خود را رها کردند و به استودیوهای شخصی خود نقل مکان کردند..

انسل آدامز، ایموگن کانینگهام و سایر عکاسان مهم قرن بیستم سانفرانسیسکو که از سنت تصویرگرایانه را کنار گذاشته اند ، گروه f/64 را تشکیل دادند Dorothea عضو این گروه نیست.

1933

1933 دوروتیا عکس «خط نان فرشته سفید White Angel Breadline » را می گیرد (دستیار راجر استورتوان).

لانگ از تظاهرات عکس می گیرد

1934

تابستان 1934 ویلارد ون دایک عکس‌های دوروتیا را در استودیوی خود در اوکلند، کالیفرنیا به نمایش گذاشت. دوروتیا با پل شوستر تیلور، استاد اقتصاد، ملاقات می‌کند.

1935

لانگ به عنوان محقق میدانی، عکاس برای اداره اسکان مجدد توسط روی استرایکر استخدام شد. بعداً به اداره امنیت مزرعه (FSA) تغییر نام داد.

دوروتیا و مینارد طلاق گرفتند.

دوروتیا با پل شوستر تیلور ازدواج کرد.

1936

دوروتیا عکس "مادر مهاجر Migrant Mother " را در نیپومو، کالیفرنیا می گیرد.

سفر به جنوب و عکاسی از مزارع

1937

دوروتیا عکس "برده سابق با حافظه طولانی Ex-Slave with Long Memory " را در آلاباما می گیرد.

1938

دوروتیا عکس‌های «شش کشاورز مستاجر بدون مزرعه Six Tenant Farmers Without Farms » در تگزاس، «خانواده در جاده Family on the Road » در اوکلاهاما و «زن از دشت‌های مرتفع Woman of the High Plains » در پانهندل تگزاس را می‌گیرد.

1939

دوروتیا شروع به سفری طولانی کرد تا گسترش کشاورزی مکانیزه را ثبت کند.

شروع به کار بر روی کتاب خروج آمریکایی American Exodus با پل تیلور

آوریل 1939، جان فورد، کارگردان معروف سینما ، از عکس‌های دوروتیا به عنوان ماده تحقیقاتی اولیه استفاده کرد.

1940

American Exodus منتشر شد. آمریکا برای جنگ جهانی دوم آماده می شود.

اوایل دهه 1940، لانگ توسط سازمان جابجایی جنگ (WRA) استخدام شد تا از جمع آوری آمریکایی های ژاپنی از خانه هایشان به "مراکز تجمع" موقت در شرایط وحشتناک عکاسی کند.

1942

آوریل-ژوئیه 1942 توسط WRA استخدام شد. لانگ انتقال آمریکایی‌های ژاپنی را از «مراکز تجمع» به اردوگاه بازداشتگاه «مانزنار» مستند می‌کند.

دوروتیا عکس «یک ملت غیرقابل تقسیم One Nation Indivisible » را در سانفرانسیسکو می گیرد.

1943-1944

با همکاری انسل آدامز، دوروتیا یک مقاله عکس برای مجله فورچون در مورد کارخانه های کشتی سازی جنگی در ریچموند، کالیفرنیا ایجاد می کند.

1945

دوروتیا مأموریتی برای عکاسی از کنفرانس سازمان ملل در سانفرانسیسکو دارد.

1945-1948

بیماری شروع می شود. او تا پایان عمر روزهای خود با درد و ناراحتی میگذراند. نزدیک خانه می ماند و شروع به عکاسی در اطراف خانه می کند.

1949

آثارش در « نمایشگاه شصت عکس از شش زن Sixty Photographs by Six Women »، نمایشگاهی که توسط ادوارد استیچن برای NY MoMA برگزار شد، نمایش داده شد.

1951

در کنفرانس عکاسی آسپن شرکت کرد و یکی از اعضای بنیانگذار Aperture شد.

1955

روی مجموعه عکس هایی در Bay Area درباره "مدافع عمومی" کار می کند

1958

دوروتیا تیلور را که اکنون مشاور سازمان ملل متحد و A.I.D است، در ژاپن، کره، هنگ کنگ، فیلیپین، تایلند، اندونزی، برمه، هند، نپال پاکستان و افغانستان همراهی می کند.

1959

"مرگ دره Death of a Valley " را منتشر می کند.

1960

سفر با تیلور در اکوادور و ونزوئلا. «زن مزرعه‌دار آمریکایی» را در Harvester World منتشر می‌کند.

1961

نمایشگاه یک نفره از تصاویر از زنان روستایی آمریکایی در گالری کارل سیمباب در بوستون دارد.

1960-1961

با سوزان ریس از دفتر تاریخ شفاهی منطقه ای، کتابخانه بنکرافت، دانشگاه کالیفرنیا برکلی مصاحبه کرد.

1962

دستیار و دوست دوروتیا، فیل گرین، شروع به فیلمبرداری از دوروتیا برای فیلمی می کند که قصد دارد درباره او بسازد.

سفر با تیلور، مشاوره در دانشگاه اسکندریه، مصر.

1964-1965

جان زرکوفسکی، متصدی عکاسی در موزه هنر مدرن نیویورک (MoMA)، یک نمایشگاه بزرگ از آثار لانگ را پیشنهاد می‌کند. آنها کار روی نمایش را شروع می کنند.

1964

سرطان مری تشخیص داده شد.

پسر تیلور، پسر ناتنی لانگ، راس تیلور به طور ناگهانی در 39 سالگی درگذشت.

1964-1965

KQED تولید فیلم های دو و نیم ساعته درباره Dorothea را برای تلویزیون آموزشی ملی (NET)، پیشروی WNET آغاز کرد. فیل گرین و همکارانش در KQED، ریچارد مور و رابرت کاتز، روی این فیلم ها با هم کار می کنند. فیل به فیلمبرداری از زندگی دوروتیا در خانه‌اش ادامه می‌دهد و نمایشگاه MoMA خود را تا یک ماه قبل از مرگش آماده می‌کند.

1965

دوروتیا در 70 سالگی بر اثر سرطان درگذشت.

1966

عکس های دوروتیا در MoMA به نمایش گذاشته شد.

1967

انتشار عکس‌های دوروتیا برای کتاب دوروتیا لانگ به زن روستایی آمریکایی نگاه می‌کند Dorothea Lange Looks at the American Country Woman .

عکاسی یک لحظه از زمان  را ثبت می کند و با ثابت نگه داشتن آن زندگی را تغییر می دهد.

دوروتیا لانگ

.Photography takes an instant out of time, altering life by holding it still

Dorothea Lange

دوروتیا لانگ / Dorothea Lange


آدم هایی که پرخاشگر هستند و دلشان را به آستین می زنند و همه چیز را به تو می گویند، این یک جور آدم است، اما آن آدمی که پشت یک درخت پنهان شده و امیدوار است او را نبینی، آدمی است که بهتر است دلیلش را بفهمی. .

The people who are garrulous and wear their heart on their sleeve and tell you everything, that’s one kind of person, but the fellow who’s hiding behind a tree and hoping you don’t see him is the fellow that you’d better find out why.


یک عکس مستند یک عکس واقعی نیست.

.A documentary photograph is not a factual photograph


در حالی که شاید استانی وجود دارد که در آن عکس نمی تواند چیزی بیشتر از آنچه با چشمان خود می بینیم به ما بگوید، دیگری وجود دارد که در آن به ما ثابت می کند که چقدر چشمانمان به ما اجازه دیدن نمی دهد.

While there is perhaps a province in which the photograph can tell us nothing more than what we see with our own eyes, there is another in which it proves to us how little our eyes permit us to see.


اینکه از قبل بدانید به دنبال چه چیزی هستید به این معنی است که شما فقط از پیش فرض های خود عکس می گیرید، که بسیار محدود کننده و اغلب نادرست است.

To know ahead of time what you’re looking for means you’re then only photographing your own preconceptions, which is very limiting, and often false.


دوربین ابزاری برای یادگیری نحوه دیدن بدون دوربین است.

.A camera is a tool for learning how to see without a camera


این کافی نیست که به وضوح زیبا عکس بگیرید.

It is not enough to photograph the obviously picturesque.


هیچ کشوری تا به حال خود را به دقت بررسی نکرده است.

.No country has ever closely scrutinized itself visually


من بارها با شجاعت روبرو شدم، شجاعت واقعی. شجاعت غیر قابل انکار من شنیده ام که می گویند این بالاترین کیفیت حیوان انسانی است. من بارها در جاهای غیرمنتظره با آن برخورد کردم. و من یاد گرفته ام که وقتی می بینم آن را تشخیص دهم.

I many times encountered courage, real courage. Undeniable courage. I’ve heard it said that that was the highest quality of the human animal. I encountered that many times, in unexpected places. And I have learned to recognize it when I see it.


من به زندگی با دوربین و عدم استفاده از دوربین اعتقاد دارم.

.I believe in living with the camera, and not using the camera


دیدن چیزی بیش از یک پدیده فیزیولوژیکی است… ما نه تنها با چشمانمان، بلکه با همه آنچه هستیم و فرهنگمان می بینیم. این هنرمند یک بیننده حرفه ای است.

Seeing is more than a physiological phenomenon… We see not only with our eyes but with all that we are and all that our culture is. The artist is a professional see-er.


چیزهای مطمئن برای روح انسان مرده هستند.

.Surefire things are deadening to the human spirit


یک دوربین به شما می آموزد که چگونه بدون دوربین ببینید.

.A camera teaches you how to see without a camera


دوربین ابزاری است که به مردم یاد می دهد چگونه بدون دوربین ببینند.

.The camera is an instrument that teaches people how to see without a camera


من معتقدم آنچه که ما آن را زیبا می نامیم عموماً یک محصول جانبی است.

.I believe that what we call beautiful is generally a by-product


کلماتی که مستقیماً از مردم می آیند بهترین هستند… اگر یکی از واژگان خود را جایگزین کنید، از جلوی چشمان شما ناپدید می شود.

The words that come direct from the people are the greatest… If you substitute one out of your own vocabulary, it disappears before your eyes.


واقعاً باید از دوربین طوری استفاده کرد که انگار فردا کور می شوید.

.One should really use the camera as though tomorrow you’d be stricken blind


یک موضوع را انتخاب کنید و آن را تا حد خستگی کار کنید… موضوع باید چیزی باشد که واقعاً آن را دوست دارید یا واقعاً از آن متنفر هستید.

.Pick a theme and work it to exhaustion… the subject must be something you truly love or truly hate


زندگی بصری کار بزرگی است که عملاً دست نیافتنی است.

.The visual life is an enormous undertaking, practically unattainable

دیگر هنرمندان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *