پل سزان / Paul Cezanne

امضای پل سزان

پل سزان / Paul Cezanne

پل سزان

معرفی

نام هنرمند: پل سزان / Paul Cezanne

دسته بندی: ,

تولد:1839

مرگ:1906

ملیت:فرانسوی:French

مختصری درمورد پل سزان

پل سزان (زاده 19 ژانویه 1839 – درگذشته 22 اکتبر 1906) هنرمند فرانسوی و نقاش پست امپرسیونیست بود که آثار هنری او پایه های انتقال از مفهوم تلاش هنری قرن نوزدهم به دنیای جدید و کاملاً متفاوت هنر را در قرن بیستم بنیان گذاشت. می توان گفت پل سزان بین امپرسیونیسم اواخر قرن نوزدهم و کوبیسم، بعنوان خط جدید تحقیق هنری اوایل قرن بیستم، پلی مستحکم ایجاد کرد. این سخن که هم به ماتیس و هم به پیکاسو نسبت داده می شود مبنی بر اینکه سزان «پدر همه ماست» را نمی توان به راحتی رد کرد.

آثارهنری پل سزان تسلط بر طراحی، رنگ، ترکیب و طراحی را نشان می دهد. ضربات قلم موی اغلب تکراری، حساس و اکتشافی او بسیار مشخص است و به وضوح قابل تشخیص است. او از صفحات رنگی و ضربات قلم موی کوچکی استفاده کرد که برای تشکیل میدان‌های پیچیده ایجاد می‌شوند، هم‌زمان بیانگر مستقیم احساسات چشم ناظر و هم انتزاعی از طبیعت مشاهده‌شده. این نقاشی ها مطالعه شدید سزان در مورد موضوعاتش، نگاه جستجوگر و مبارزه ای سخت برای مقابله با پیچیدگی ادراک بصری انسان را نشان می دهد.

پل سزان یک نقاش فرانسوی بود که اغلب پدر هنر مدرن نامیده می شد و تلاش کرد تا ترکیبی ایده آل از بازنمایی طبیعت گرایانه، بیان شخصی و نظم تصویری انتزاعی ایجاد کند.

سزان در 19 ژانویه 1839 در شهر اکس آن پروانس در جنوب فرانسه، از یک پدر بانکدار ثروتمند به دنیا آمد. همراه دوران کودکی او امیل زولا بود که بعدها به عنوان یک رمان نویس به شهرت رسید. سزان نیز مانند زولا، در سنین پایین علایق هنری خود را توسعه داد که باعث ناراحتی پدرش شد. در سال 1862، پس از چند اختلاف خانوادگی تلخ، به هنرمند مشتاق کمک هزینه کوچکی داده شد و برای تحصیل هنر در پاریس، جایی که زولا قبلاً رفته بود، فرستاده شد. او از همان ابتدا جذب عناصر رادیکال‌تر دنیای هنر پاریس شد. او به ویژه نقاش رمانتیک اوژن دلاکروا و در میان استادان جوان تر، گوستاو کوربه و ادوارد مانه بدنام را تحسین می کرد که نقاشی های رئالیستی را به نمایش می گذاشتند که هم از نظر سبک و هم از نظر موضوع برای اکثر معاصران خود تکان دهنده بود.

 

پل سزان و همکاری با یک گروه حرفه ای

بسیاری از کارهای اولیه سزان با رنگ های تیره رنگ آمیزی شده بودند که با رنگدانه های سنگین و سیال به کار رفته بودند، که نشان دهنده اکسپرسیونیسم بد خلق و رمانتیک نسل های قبلی است. درست همانطور که زولا علاقه خود را به رمان رئالیستی دنبال می کرد، سزان نیز به تدریج تعهد خود را به بازنمایی زندگی معاصر پیدا کرد و دنیایی را که مشاهده می کرد بدون توجه به ایده آل سازی موضوعی یا تأثیر سبکی نقاشی کرد.

کامیل پیسارو همراه با نقاشان کلود مونه، آگوست رنوار و چند نفر دیگر، سبک نقاشی را توسعه داده بود که شامل کار در فضای باز (در هوای آزاد) به سرعت و در مقیاس کاهش یافته، با استفاده از لمس های کوچک رنگ خالص، عموماً بدون استفاده از وسایل آماده سازی بود. به این ترتیب پیسارو و دیگران امیدوار بودند که گذراترین جلوه های طبیعی و همچنین حالات عاطفی گذرا خود را در حالی که هنرمندان در برابر طبیعت ایستاده بودند، به تصویر بکشند. تحت سرپرستی پیسارو و در مدت زمان بسیار کوتاهی طی سال‌های 1872-1873، سزان از رنگ‌های تیره به رنگ‌های روشن تغییر جهت داد و شروع به تمرکز بر صحنه‌های زمین‌های کشاورزی و روستایی کرد.

اگرچه سزان از نظر فنی کم تجربه تر از سایر امپرسیونیست ها به نظر می رسید، اما سزان توسط گروه پذیرفته شد و در سال های 1874 و 1877 آثار خود را با آنها به نمایش گذاشت. او در اواخر دهه 1870 و 1880 از بسیاری از ارتباطات پاریسی خود دور شد و بیشتر وقت خود را در زادگاهش ایکس گذراند. پس از سال 1882، او دیگر از نزدیک با پیسارو همکاری نکرد. در سال 1886، سزان از آنچه به نظر او اشاره های پنهانی به شکست های خود در یکی از رمان های زولا بود، تلخ شد و روابط خود را با قدیمی ترین حامی خود قطع کرد. همان سال او ثروت پدرش را به ارث برد و سرانجام در 47 سالگی استقلال مالی پیدا کرد، اما از نظر اجتماعی کاملاً منزوی ماند.

محصولات

دانلود 583 نقاشی سزان

دانلود 232 نقاشی مانه

دانلود 1370 نقاشی آثار کلود مونه، دسته بندی شده

ادامه مسیر حرفه ای پل سزان

هدف سزان در ذهن او هرگز به طور کامل محقق نشد. او بیشتر کارهایش را ناتمام گذاشت و بسیاری دیگر را نابود کرد. او از شکست خود در ارائه شکل انسان شکایت کرد، و در واقع آثار فیگولار بزرگ سال های آخر او – مانند غساله های بزرگ (حدود 1899-1906، موزه هنر، فیلادلفیا) – تحریف های عجیبی را نشان می دهد که به نظر می رسد توسط شخصی دیکته شده است. سختگیری سیستم مدولاسیون رنگ که او بر بازنمایی های خود تحمیل کرد. با این حال، نسل بعدی نقاشان، در نهایت پذیرای تقریباً تمام ویژگی‌های خاص سزان شدند. وارثان هنری سزان احساس کردند که نقاشی ناتورالیستی امپرسیونیسم فرمول بندی شده است و برای بازگرداندن حس صداقت و تعهد به هنر مدرن، به سبکی جدید و بدیع، هر چند دشوار باشد، نیاز است.

سزان سال‌ها فقط برای همکاران امپرسیونیست قدیمی‌اش و چند هنرمند جوان‌تر پست امپرسیونیست رادیکال، از جمله نقاش هلندی ونسان ون گوگ و نقاش فرانسوی پل گوگن، شناخته شده بود. با این حال، در سال 1895، Ambroise Vollard، یک دلال جاه طلب هنری پاریس، نمایشی از آثار سزان ترتیب داد و در چند سال آینده آنها را با موفقیت تبلیغ کرد.

تا سال 1904، پل سزان در یک نمایشگاه رسمی بزرگ به نمایش درآمد و تا زمان مرگش (در 22 اکتبر 1906 در ایکس) به مقام یک شخصیت افسانه ای دست یافت. در سال‌های آخر عمر، بسیاری از هنرمندان جوان‌تر به ایکس سفر کردند تا او را در حین کار مشاهده کنند و سخنان حکیمانه‌ای را که ممکن است ارائه دهد دریافت کنند. هم سبک و هم نظریه او مرموز و رمزآلود باقی ماندند. به نظر برخی او یک بدوی ساده لوح به نظر می رسید، در حالی که از نظر برخی دیگر او یک استاد پیچیده بود.

1839

پل سزان در 19 ژانویه 1839 در اکس آن پروانس فرانسه به دنیا آمد، او پسر ارشد لوئی آگوست سزان Louis-August Cézanne ، بانکدار ثروتمند، و آنه الیزابت آنورین اوبرت Anne Elisabeth Honorine Aubert است.

1857

سزان در 18 سالگی به مدرسه طراحی آزاد می رود. در این دوره بیشتر نقاشی های او تاریک و افسرده کننده هستند.

1858

پدر سزان او را مجبور می کند تا در دانشکده حقوق دانشگاه اکس آن پروونس فرانسه ثبت نام کند. او در دانشکده طراحی و همچنین دانشکده حقوق ثبت نام می کند. سزان به سرعت قانون را رها می کند

از پاریس بازدید می کند و در آنجا با کامیل پیسارو ملاقات می کند. پیسارو پُل را به استفاده از رنگ و تحقیق در مورد امپرسیونیسم تشویق می کند.

1863

سزان در Salon des Refusés، آثاری را به نمایش می گذارد . این سالن برای مخاطبان هنرمند آماده شده بود.

1869

بالاخره آثار پل در سالن رسمی پذیرفته شد.

1870

سزان رابطه خود را با هورتنس فیکه، مدل فرانسوی آغاز می کند.

جنگ فرانسه و پروس آغاز می شود و سزان از پاریس فرار می کنند.

1872

پسر سزان، پل، متولد شد.

1873

با پیسارو کار می کند.

1874

پل یک هنرمند برجسته در اولین نمایشگاه امپرسیونیست است که سه نقاشی را به نمایش می گذارد.

این آثار در بمجموعه آثار موجود از سزان در بانک آثار سینآرت موجود می باشد.

1877

در سومین نمایشگاه امپرسیونیست، شانزده نقاشی را به نمایش می گذارد.

1886

سزان با معشوقه خود Hortense ازدواج می کند. او به نقاشی پرتره او ادامه داد و 27 مورد از آنها را در طول رابطه خود تکمیل کرد.

پدر سزان درگذشت.

1889

نقاشی سزان به نام خانه مرد حلق آویز شده The House of the Hanged Man در نمایشگاه جهانی پاریس به نمایش درآمد.

1890

سزان مبتلا به دیابت تشخیص داده می شود .او در افسردگی عمیق فرو می رود.

1894

سزان تابستان را در گیورنی، در خانه کلود مونه می گذراند. او ناگهان، بدون اطلاع قبلی، آنجا را ترک می کند و چندین بوم نقاشی را در خانه مونه رها می کند.

1901

او زمینی را در شمال اکس آن پروونس خریداری می کند و یک استودیو و خانه بزرگ می سازد. پل تمام دارایی خود را به پسرش می‌سپارد، هیچ ارثی به همسرش نمی دهد .

1906

سزان در 22 اکتبر می میرد.

حقیقت در طبیعت است و من آن را ثابت خواهم کرد.

پل سزان

.The truth is in nature, and I shall prove it

Paul Cezanne

پل سزان / Paul Cezanne


نابغه توانایی تجدید احساسات در تجربه روزانه است.

.Genius is the ability to renew one’s emotions in daily experience


آگاهی از قدرت خود ما را متواضع می کند.

.The awareness of our own strength makes us modest


فریبنده ترین چیز در مورد هنر، شخصیت خود هنرمند است.

.The most seductive thing about art is the personality of the artist himself


اثر هنری که با احساس شروع نشده باشد، هنر نیست.

.A work of art which did not begin in emotion is not art

 


من می خواهم با نقاشی بمیرم.

.I want to die painting


وقتی هنر را قضاوت می‌کنم، نقاشی‌ام را می‌گیرم و آن را در کنار یک شیء ساخته‌ی خدا مثل درخت یا گل قرار می‌دهم. اگر با هم برخورد کند، هنر نیست.

.When I judge art, I take my painting and put it next to a God made object like a tree or flower. If it clashes, it is not art


با یک سیب پاریس را شگفت زده خواهم کرد.

.With an apple I will astonish Paris


روزی فرا می رسد که مشاهده تازه از یک هویج، انقلابی را به راه خواهد انداخت.

.The day is coming when a single carrot, freshly observed, will set off a revolution


من باید به کار ادامه دهم، نه برای رسیدن به پایان، که تحسین احمق ها را برمی انگیزد… من باید به دنبال تکمیل باشم فقط برای لذت بردن از واقعی بودن و دانستن بیشتر.

I have to keep working, not to arrive at finish, which arouses the admiration of fools… I must seek completion only for the pleasure of being truer and more knowing.


به من بگو، فکر می کنی دارم دیوانه می شوم؟ من گاهی تعجب می کنم، می دانید.

.Tell me, do you think I’m going mad? I sometimes wonder, you know


نقاشی لعنتی دشوار است – شما همیشه فکر می کنید که آن را به دست آورده اید، اما اینطور نیست.

.Painting is damned difficult – you always think you’ve got it, but you haven’t


ایستادن در مقابل یک بوم خالی بسیار خوب و در عین حال وحشتناک است.

.It’s so fine and yet so terrible to stand in front of a blank canvas


نور چیزی است که نمی توان آن را بازتولید کرد، اما باید با چیز دیگری – با رنگ نشان داده شود.

.Light is a thing that cannot be reproduced, but must be represented by something else – by color


برای یک امپرسیونیست نقاشی از طبیعت نقاشی کردن موضوع نیست، بلکه درک احساسات است.

.For an Impressionist to paint from nature is not to paint the subject, but to realize sensations


نقاشی از طبیعت کپی برداری از شی نیست. درک احساسات خود است.

.Painting from nature is not copying the object; it is realizing one’s sensations


سایه رنگی است همانطور که نور است، اما کمتر درخشان است. نور و سایه فقط رابطه دو تن هستند.

.Shadow is a colour as light is, but less brilliant; light and shadow are only the relation of two tones


تمام تصاویری که در داخل استودیو نقاشی می‌شوند، هرگز به خوبی کارهای فضای باز نخواهند بود.

.All pictures painted inside in the studio will never be as good as the things done outside


«منتقد هنری نباشید. رنگ کنید. نجات نهفته است.

Don’t be an art critic. Paint. There lies salvation


هنر هماهنگی موازی با طبیعت است.

.Art is a harmony parallel with nature


دو چیز در نقاش وجود دارد، چشم و ذهن. هر کدام باید به دیگری کمک کنند.

There are two things in the painter, the eye and the mind; each of them should aid the other


همه چیز در طبیعت از کره، مخروط و استوانه شکل می گیرد.

.Everything in nature takes its form from the sphere, the cone and the cylinder


«نقاشی خالص یک انتزاع است. طراحی و رنگ متمایز نیستند، همه چیز در طبیعت رنگی است.

.Pure drawing is an abstraction. Drawing and colour are not distinct, everything in nature is coloured

ویدیوهای مرتبط

پخش ویدیو

مستند 56 دقیقه ای درباره پل سزان

دیگر هنرمندان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *