ناتورالیسم-طبیعت گرایی / Naturalism

ناتورالیسم-طبیعت گرایی / Naturalism

نقل قول

«دلیلی برای جاه طلبی، برای شجاعت و برای حقیقت وجود دارد. همانطور که دلایلی برای هضم، برای حرکت عضلانی، برای گرمای حیوانات وجود دارد. رذیلت و فضیلت، فرآورده هایی هستند، مانند شیشه و شکر.»

there is a cause for ambition, for courage, for truth, as there is for digestion, for muscular movement, for animal heat. Vice and virtue are products, like vitriol and sugar

(1863–64) History of English Literature

ناتورالیسم یا طبیعت گرایی چیست؟

تعداد زیادی از نویسندگان ، نقاشان و منتقدان در قرن 19 موجبات ایجاد جنبش ناتورالیسم را به عنوان جنبشی مستقل شده از رئالیسم ایجاد نمودند. تعداد مدارس و مکاتبی که در بوجود امدن این اندیشه تاثیرگذار واقع شدند در انتهای متن درج شده اند. استقلال یک جنبش یا مکتب هنری  لازمه بوجود آمدن و به رسمیت شناخته شدن مکتب در نظر منتقدان، انتشاراتی ها و بازارهای خرید و فروش آثار هنری  بوده است. داعیه ی ناتورالیسم در استقلال از رئالیسم ، آرمانگرایی و رمانتیسیم بود.

در نظر منتقدان این جنبش هنری، ناتورالیسم توان استقلال در فرم، استقلال در محتوای آثار و همچنین استقلال در  فرایند رسیدن به اثر هنری را داشته. البته باید گفته شود که ناتورالیسم به واقع هیچ گاه نتوانست استقلال بیان شده در تئوری منتقدان و نظریه پردازانش را به عمل ختم کند از این منظر که شاهکارترین آثاری که در این نوع نگرش تولید میشد سریعا به رئالیسم و کنش های اجتماعی رئالیسم و یا در سال های پایانی این جنبش به امپرسیونیسم نزدیک می گردد. همانگونه که در ادامه متن بیان شده اکثر هنرمندان این جنبش بعد از بوجود آمدن امپرسیونیسم و پیشرفت عکاسی به سمت و سوهای متفاوتی گرایش پیدا کردند.

 

ناتورالیسم در اصطلاح

ناتورالیسم یا طبیعت گرایی در تاریخ هنر و نقد هنری برای توصیف دسته ای از آثار استفاده می شود که در آن طبیعت بدانگونه که به نظر می آید بازنمایی می شود.

اصطلاح ناتورالیسم به مثابه مکتبی خاص در هنرهای تجسمی با توجه به مستندات موجود، اولین بار در سال 1672 توسط بلوری (جوانی پیترو بلوری -BELLORI-(1615-1696)- هنرشناس و نویسنده ایتالیایی) درباره پیروان کاراوادجو (CARAVAGGGIO- (1610-1571)- نقاش تاثیرگذار ایتالیایی) به کار برده شد.به نظر بلوری این هنرمندان به تقلید وفادارانه از طبیعت می پرداختند.

در قرن 19، ژول-آنتوان کاستاناری(Castagnary- منتقد هنری فرانسوی) بود که در سال 1863 اعلام کرد: «مکتب طبیعت گرا اعلام می کند که هنر بیان زندگی در همه مراحل و در همه سطوح است و تنها هدف آن بازتولید طبیعت است. با رساندن آن به حداکثر قدرت و شدت آن: «هنر، همگام با علم است». امیل زولا این اصطلاح را با تأکید مشابهی برای نظریاتش در رمان استفاده کرد.

محصولات

دانلود 789 اثر از جنبش ناتورالیسم

دانلود 709 اثر جنبش آرت اند کرفت

دانلود مجموعه آثار تاریخ هنر مجارستان (نقاش، مجسمه ساز و عکاس)

 

ناتورالیسم در ادبیات

برجسته‌ترین نماینده طبیعت‌گرایی در ادبیات، امیل زولا بود که مقاله‌اش تحت عنوان  «Le Roman Experimental» (1880؛ «رمان تجربی») مانیفست ادبی ناتورالیسم ها شد.

زولا : رمان نویس، دیگر نباید یک ناظر صرف باشد و به ثبت پدیده ها بسنده کند، بلکه یک آزمایشگر است… و با حقایق عاطفی و اجتماعی کار می کند، همانطور که یک شیمیدان با ماده کار می کند.

 

ناتورالیسم درانگلستان :

مکتب  نوریچ / Norwich School (1803-1833)

مدرسه نورویچ از انجمن هنرمندان نورویچ سرچشمه گرفت. شخص کلیدی برای تأسیس این مدرسه و گردهمایی بسیاری از نقاشان منظره بریتانیایی، جان کروم است. آنچه به ویژه نقاشی کروم و نقاشی پیروان او را مشخص می کند، رویکرد علمی به مشاهده منظره است. به لطف تحقیق در مورد گونه های گیاهی مشخصه آن آب و هوا، نقاشان در نورویچ موفق شدند به یک نقاشی منظره طبیعی منحصر به فرد در انگلستان دست یابند. اعضای برجسته این گروه عبارتند از: جان کروم، رابرت لدبروک، جوزف استنارد، هنری برایت، جیمز بولور، هنری نینهام، آرتور جیمز استارک.

 

ناتورالیسم در فرانسه :

مکتب باربیزون / Barbizon School (1830-1875)

مدرسه باربیزون یک جنبش رسمی سازمان یافته نبود ولیکن کنش جمعی آنها  برای توسعه ناتورالیسم حیاتی است. این نقاشان با هم تور هایی را برگذار می کردند و به صورت همزمان از محیط های عموما روستایی نقاشی می کشیدند. رویکرد طبیعت گرایانه در صحنه های اغلب نشان داده شده از زندگی دهقانی در مکتب باربیزون  قابل توجه است. این صحنه ها بعد از انقلاب 1848 بخصوص در نقاشی اروپایی بُعد جذابی پیدا کردند. هنرمندان کلیدی که به این مکتب تعلق داشتند عبارتند از: تئودور روسو، شارل فرانسوا دوبینی، ژول دوپره، ژان فرانسوا میله و …

گردهمایی نقاشان در باربیزون و نقاشی صحنه های روستایی آنها در سراسر فرانسه و اروپا گسترش یافت و از طریق گروه های هنرمندان مشابه به الگوی جدیدی از فعالیت های هنری جمعی تبدیل شد.

 

ناتورالیسم در آمریکا :

مکتب رودخانه هادسون / Hudson River School (حدود 1825-1875)

توماس کول بنیانگذار مدرسه رودخانه هادسون بود. هنرمندانی که در در این مدرسه جمع شده بودند از نقاشی مدرسه باربیزون الهام گرفتند. دره هادسون و دگرگونی شتابان آن در اثر فرآیند صنعتی شدن به نمادی از هماهنگی انسان و طبیعت در انتظار تغییراتی که عصر مدرن به وجود آورده است، تبدیل شده بود. این نقاشان عموما در اتلیه ها نقاشی می کشیدند. مهمترین نمایندگان مکتب رودخانه هادسون عبارتند از: توماس کول، ساموئل کولمن، توماس دوتی، آشر براون دوراند، جان فردریک کنست، توماس موران، فرانسیس آگوستوس سیلوا.

 

ناتورالیسم در استرالیا :

مدرسه هایدلبرگ (حدود 1886-1900)

نام این مکتب  هنری به منطقه روستایی نزدیک ملبورن به نام هایدلبرگ اشاره دارد. با گذشت زمان، این گروه شامل هنرمندانی می شود که در جاهای دیگر استرالیا کار کرده اند و در این مکتب گرد هم می آیند. طبیعت گرایی در استرالیا با واکنش بسیار مثبتی در مواجه شد. ویژگی های میهن پرستانه منظره ها مطمئنا در این محبوبیت بی تاثیر نبوده است. نمایندگان مهم این گروه عبارتند از: لوئیس آبراهامز، چارلز کاندر، ای. فیلیپس فاکس، لئون پول، آرتور استریتون.

 

ناتورالیسم در هلند :

مکتب لاهه/ Hague School (حدود 1860-1900)

گروهی از نقاشان هلندی با پیروی از ایده‌های مکتب باربیزون، مکتبی را در جنوب هلند در اوستربیک تشکیل دادند که به مدرسه لاهه معروف شد. نقاشانی که در این مکتب گرد هم آمدند Plein Air (نقاشی فضای باز) را انتخاب کردند. از اواخر دهه 1860، فعالیت های این گروه به آرامی به لاهه منتقل شد. نقاشی این مکتب علاوه بر اهمیت در آثار خودشان در بازار خرید و فروش توانستند آثار نقاشان عصر طلایی هلندی را برجسته کنند. نمایندگان مهم این مدرسه عبارتند از: یوهانس وارناردوس بیلدرز، بارند کورنلیس کوککوک، هوبرتوس ون هوو، پل گابریل، یوهانس بوسبوم، سینا مسداگ ون هوتن، فلوریس آرنتزینیوس.

 

ناتورالیسم در روسیه :

سرگردان روسی/ Russian Wanderers (حدود 1862-1890)

سرگردان یا پردویژنیکی گروهی از نقاشان روسی هستند که قوانین رسمی هنر کلاسیک را رد کردند. چهارده نقاش آکادمی امپراتوری هنر در سن پترزبورگ را ترک کردند و از تولید اثر هنری بر اساس قوانین سفت و سخت را کنار گذاشتند و به جای آن شروع به تولید آثار هنری کردند که مطابق با زندگی باشد . این هنرمندان پیشرو با هدایت ایده‌های اسلاووفیل منتقدان ادبی معروف ویساریون بلینسکی و نیکولای چرنیشفسکی، خواستار دگرگونی نه تنها هنر روسیه، بلکه کل جامعه روسیه، در درجه اول رهایی رعیت شدند. کار این گروه محبوبیت زیادی پیدا کرده است. موضوع مهم نقاشی آنها منظره بود که در نور طبیعی صحنه ای از هارمونی واقعی از همزیستی انسان و طبیعت را به ارمغان می آورد. همچنین موضوعاتی از زندگی روزمره طبقه متوسط ​​و دهقانان و نیز موضوعات تاریخی ملی در آثار هنرمندان این مکتب دیده می شود. نمایندگان مهم این جنبش هنری عبارتند از: آبرام آرخیپوف، ایلیا رپین، آنتونینا رژفسکایا، الکسی ساوراسوف، یفیم ولکوف، ایوان شیشکین، امیلی شانکس.

 

اتفاقات تاثیر گذار در بوجود آمدن مکتب ناتورالیسم :

تغییرات اجتماعی ناشی از انقلاب های صنعتی تأثیر زیادی بر گسترش طبیعت گرایی گذاشت. بسیاری از فرآیندهای مدرنیزاسیون، از جمله مهاجرت انبوه مردم از روستاها به شهرها، بر ایجاد پدیده بازگشت به طبیعت تأثیر گذاشت و راه را برای هنر و فلسفه باز کرد تا به پرسش قدیمی رابطه انسان و طبیعت در دنیای صنعتی جدید پاسخ دهد.

 

افول جنبش ناتورالیسم

قبل از ظهور اصطلاح “امپرسیونیسم”، نمایندگان آن به عنوان طبیعت گرایان دسته بندی می شدند (برای مثال، زولا در مقاله 1868 “طبیعت گرایان” این کار را انجام داد). همانطور که امپرسیونیست ها بیشتر و بیشتر به رسمیت شناخته شدند، علاقه به طبیعت گرایی از بین رفت. وظایف تثبیت بی طرفانه واقعیت، که توسط هنرمندان این جنبش تعیین شده بود، ختم به ورود دوربین عکاسی بجای قلم مو در دستان هنرمندان این جنبش شد .

به عنوان یک جنبش تاریخی، طبیعت گرایی فی نفسه کوتاه مدت بود. اما مطمئنا تاثیر شگرفی بر ادامه  مکاتب و جنبش ها در قرن 20 تا کنون داشته است.


” در ناتورالیسم بجای سوال های «چه کسی؟ » یا «چیست؟» سوال «چگونه؟» مطرح می شود. “

دیگر نوشته های وبلاگ