کوبیسم / Cubism

کوبیسم / Cubism

نقل قول

چهار سال طول کشید تا مثل رافائل نقاشی کنم، اما یک عمر طول کشید تا مثل یک کودک نقاشی کنم.

چه کسی صورت انسان را به درستی می بیند? عکاس، آینه یا نقاش

پابلو پیکاسو

.It took me four years to paint like Raphael, but a lifetime to paint like a child

?Who sees the human face correctly: the photographer, the mirror, or the painter

Pablo Picasso

جنبش کوبیسم

در مقاله ای از خانم Gersh-Nesic در New York Arts Exchange بیان شده بود که کوبیسم نوعی رئالیسم است. این نوع نگرش جسورانه برای توضیح یک موضوع تکراری مانند کوبیسم برای ما بسیار جالب بود. در تشریح این رویکرد می توان گفت: کوبیسم نیز در نسبتی با رئالیسم بوجود آمده ولی نه مانند دیگر جنبش های اوایل قرن بیستم بخواهد به دلیل پیشرفت تکنولوژی و علوم انسانی  چیزی جز رئالیسم را رایج کند و یا به سنت های رومانتیسیم اوایل قرن18 بازگردد و نقطه امن خودش را در گذشته بیاید. هنرمندان این جنبش هنری در اوایل قرن گذشته سنگ بسیار بزرگی را برداشتند و ادعای بزرگی کردند که قابل احترام است. این جنبش هنری رویکردی مفهومی به رئالیسم در هنر است که هدفش این است که جهان را آنطور که هست به تصویر بکشد نه آنطور که به نظر می رسد. این ایده ایجاد این جنبش هنری بود. در زیر سعی می کنم با یک مثال موضوع را توضیح دهم.

یک فنجان معمولی را بردارید. به احتمال زیاد دهانه فنجان گرد است. چشمان خود را ببندید و فنجان را تصور کنید. دهانه فنجان گرد است. همیشه گرد است – چه به فنجان نگاه کنید و چه فنجان را به خاطر آورید. به تصویر کشیدن دهانه به صورت بیضی یک دروغ است، ابزاری صرف برای ایجاد یک توهم بیناییست. دهانه فنجان بیضی نیست. یک دایره است این شکل دایره ای واقعیت آن است. نمایش یک فنجان به عنوان یک دایره متصل به طرح کلی نمای نیم رخ آن، واقعیت ملموس آن را نشان می دهد. از این حیث، این جنبش هنری را می توان به صورت مفهومی و نه ادراکی، رئالیسم دانست.

کوبیسم به‌ عنوان یک جنبش هنری بین سال‌های 1907 و 1908 در پاریس ظهور کرد و نقطه عطفی بزرگ دربوجود آمدن و تکامل هنر مدرنیستی شد. به  اعتبار این جنبش هنری و هنرمندان فعال در این جنبش است که راه برای انتزاع ناب که در 50 سال آینده بر هنر غربی تسلط داشت، هموار شد.

پل سزان، نقاش فرانسوی پست امپرسیونیست، از بسیاری جهات پیشروترین تئوریسین کوبیسم است. هم به لحاظ حمایت معنوی از هنرمندان جوان و سنت شکن این جنبش و هم به لحاظ ایجاد سواد برای ایشان. سزان در سال 1906 توضیح داد که «هر جسم را می توان به اشکال هندسی تجزیه کرد». از آنجایی که ایده اصلی کوبیسم تجزیه ابژه به اشکال هندسی برای کمک به ایجاد تأثیرات متمایز است، این بیانیه به عنوان اساس این جنبش هنری در نظر گرفته می شود.

در همان سال پابلو پیکاسو اسپانیایی Pablo Ruiz Picasso (1973-1881) با ژرژ براک Georges Braque (1882-1963) نقاش و مجسمه ساز فرانسوی آشنا شد. لازم به ذکر است که براک، قبل از این دیدار عضوی از جنبش فوویست بود.

لویی واکسل Louis Vauxcelles ، منتقد هنری، کلمه «کوبیسم» را ابداع کرد. او آثار براک را “مکعب های عجیب و غریب””bizarreries  نامید.

قرار دادن عناصر در یک فرم چند بعدی، منظرهای متعدد را از زوایای مختلف به تصویر می‌کشد. هدف این بود که زندگی درونی سوژه ها و اشیاء را در مقابل بازنمایی اشیاء آنطور که چشمان ما آنها را می بیند، ارائه دهیم.

محصولات

دانلود 1292 نقاشی پیکاسو، با کیفیت، دسته بندی شده

دانلود 1722 اثر جنبش دادا

دانلود 141 نقاشی از پیکابیا

کوبیسم و زمان

در اولین برخورد با آثار هنری معروف جنبش کوبیسم موضوع «بُعد» و نگاه از ابعاد متفاوت به یک شی توجه ما را جلب می کند. در تئوری های اولیه کوبیست ها، شناخت یک شی از دیدگاه‌های مختلف زمان می‌برد، زیرا شما جسم را در فضا حرکت می‌دهید یا در فضا حرکت می‌کنید. بنابراین، به تصویر کشیدن چند نما (هم زمان) متضمن بعد چهارم (زمان) است. در هنر نقاشی در برخی از آثار هنرمندان جنبش هنری مذکور این بعد چهارم (در نظر داشته باشید که در همان سالها موضوع زمان در فیزیک نیز دارای اهمیت زیادی است) به واسطه حرکت یا عبور یا احساس سرعت نشان داده می شود.

 

– انواع کوبیسم به لحاظ بازه زمانی

کوبیسم تحلیلی Analytical Cubism (1910 تا 1912)

توسعه این جنبش از 1910 تا 1912 اغلب به عنوان کوبیسم تحلیلی شناخته می شود. در این دوره، آثار پیکاسو و براک به قدری شبیه شد که نقاشی های آنها تقریباً غیرقابل تشخیص است. نقاشی های تحلیلی جنبش هنری هر دو هنرمند، تجزیه یا تحلیل فرم را نشان می دهد. علاوه بر دو پایه گذار کوبیسم، نقاش اسپانیایی خوان گریس Juan Gris (1887-1927) در این دوره شناخته شد و لقب «سومین تفنگدار کوبیسم» را به خود گرفت.

 

دو نکته

  • ابداع و استفاده از اصطلاح کوبیسم تحلیلی به خوان گریس منسوب است.
  • کوبیسم تحلیلی، هرمتیک/hermetic نیز نامیده می‌شود.

 

کوبیسم ترکیبی Synthetic Cubism (1912 تا 1914)

کوبیسم ترکیبی مرحله بعدی این جنبش هنری است که به طور کلی مربوط به سال های در نظر گرفته می شود و با اشکال ساده تر و رنگ های روشن تر مشخص می شود. آثار کوبیسم ترکیبی اغلب شامل عناصر کلاژ شده مانند روزنامه‌ها هستند. گنجاندن اشیاء واقعی به طور مستقیم در جنبش کوبیسم شروع یکی از مهم ترین ایده ها در هنر مدرن بود.

 

کوبیسم متأخر (1915–اکنون)

کوبیست ها نوعی زیبایی شناسی پیشنهاد دادند که تا کنون در مدیا های متفاوت ادامه دارد.

 

«کوبیسم اُرفیک» ، اُرفیسم

سونیا دلون Sonia Delaunay و رابرت دلون Robert Delaunay به دلیل ایجاد روابط بین رنگ ها و فرم ها و وجود همزمان واقعیت های چندگانه در ترکیب بندی هایشان شناخته شده بودند. آنها به درستی نام سبک خود را “Simultanism” گذاشتند. گیوم آپولینر Guillaume Apollinaire، منتقد هنری، نام این سبک جدید را «کوبیسم اُرفیک» یا «اُرفیسم» گذاشت. برای مطالعه می توانید به صفحه ارفیسم مراجعه بفرمایید.

 

– انواع کوبیسم به لحاظ شیوه ارائه آثار هنری

کوبیست های گالری “Gallery Cubists”

در دوران اوج جنبش دو گروه از کوبیست ها وجود داشت، از 1909 تا 1914. پابلو پیکاسو و ژرژ براک به عنوان “کوبیست های گالری” شناخته می شوند زیرا آنها تحت قراردادی با یک شخص گالری دار سرشناس آثارشان را در گالری معروفی به نمایش می گذاشتند.

کوبیسم سالن “Salon Cubists”

هانری لو فاوکونیر Henri Le Fauconnier (1881–1946)، ژان متزینگر Jean Metzinger (1883–1956)، آلبرت گلیز Albert Gleizes (1881–1953)، فرنان لژر (1881–1955)، رابرت دلونای Robert Delaunay (1885–1941)، خوان گریس Juan Gris (1827–1887) ، مارسل دوشان Marcel Duchamp (1887–1968)، ریموند دوشان ویلون Raymond Duchamp-Villon (1876–1918)، ژاک ویلون (1875–1963) و رابرت د لا فرسنای Robert de la Fresnaye (1885–1925) به عنوان «کوبیست‌های سالن» شناخته می‌شوند زیرا آثارشان را  در نمایشگاه‌هایی با حمایت مردم به نمایش می‌گذاشتند.

عوامل تاثیرگذار در بوجود آمدن کوبیسم

نمایشگاه آثار پل سزان در سالن اتومن در سال 1907 لحظه مهمی برای توسعه کوبیسم بود. استفاده سزان از فرم‌های عمومی برای ساده‌سازی طبیعت به‌طور باورنکردنی بر پیکاسو و براک تأثیرگذار بود. پیکاسو همچنین تحت تأثیر هنر غیر غربی بود: هنر ایبری و هنر آفریقا. چیزی که پیکاسو را به این سنت‌های هنری کشاند، استفاده آن‌ها از نمایشی انتزاعی یا ساده‌شده از بدن انسان بود تا اشکال طبیعت‌گرایانه سنت رنسانس اروپایی. همه این تأثیرات در سال 1907 باعث تولد این جنبش هنری شد.

پل سزان اساساً علاقه ای به ایجاد توهم عمق در نقاشی خود نداشت و در نتیجه سنت طراحی پرسپکتیو را کنار گذاشت.

پرسپکتیو که از اوایل رنسانس مورد استفاده قرار می گرفت، یک فرمول هندسی بود که مشکل چگونگی رسم اجسام سه بعدی را بر روی یک سطح دو بعدی حل می کرد. سزان احساس می کرد که توهم گرایی پرسپکتیو این واقعیت را انکار می کند که یک نقاشی یک شی دو بعدی مسطح است.

«تاریخچه ی پرسپکتیو» عنوان مقاله ایست که در آینده ای نزدیک در سایت سینآرت بارگذاری می شود و شما می توانید با دنبال کردن ما در صفحات مجازی از زمان انتشار این مقاله مطلع گردید.

صنعتی شدن مداوم در آغاز قرن بیستم عامل اصلی دیگری بود که منجر به جنبش هنری کوبیسم شد. پابلو پیکاسو خیلی زود فهمید که نقاشی اگر بخواهد در میان عکاسی و فیلمبرداری آینده زنده بماند، باید دوباره اختراع شود.

​​مجسمه های سنتی عامیانه آفریقا نیز پیش زمینه ای را برای کوبیسم فراهم کردند. اروپایی‌ها برای مطالعه قوم‌شناسی، چهره‌های آفریقایی، مانند مجسمه‌های برهنه و ماسک‌ها را وارد می‌کردند، اما پیکاسو و براک برای این اقلام از نظر هنری ارزش قائل بودند. آنها به شیوه انتزاعی نقاب ها و نمایش چهره ها جذب شدند. همچنین، آفریقایی ها از مواد طبیعی مانند چوب استفاده می کردند که الهام بخش هنرمندان این جنبش هنری، ترکیبی برای استفاده از رنگ های خاکی قهوه ای و سبز بود.

در چهار دهه از 1870-1910، جامعه غربی شاهد پیشرفت تکنولوژیکی بیشتری نسبت به چهار قرن گذشته بود. در این دوره، اختراعاتی مانند عکاسی، فیلمبرداری، ضبط صدا، تلفن، اتومبیل و هواپیما نوید دهنده طلوع عصر جدید بود. مشکل هنرمندان در این زمان این بود که چگونه با استفاده از سنت‌های کهنه و البته قابل اعتمادی که در چهار قرن اخیر در خدمت هنر بوده‌اند، مدرنیته دوران را منعکس کنند. عکاسی به‌عنوان ابزاری برای مستندسازی عصر و برای هنرمندانی که ماشین‌ها، هواپیماها و تصاویر فناوری‌های جدید را به تصویر می‌کشند، جایگزین نقاشی شده بود. هنرمندان به رویکردی رادیکال‌تر نیاز داشتند – «شیوه‌ای جدید از دیدن» که امکانات هنر را به همان شیوه‌ای که فناوری مرزهای ارتباطات و سفر را گسترش می‌داد، عمل می کرد.

 

تاثیر کوبیسم بر دیگر هنر ها

اگرچه کوبیسم عمدتاً با نقاشی مرتبط بود، اما تأثیر عمیقی بر مجسمه‌سازی و معماری و طراحی داخلی قرن بیستم گذاشت.

مجسمه سازان اصلی کوبیست الکساندر آرچیپنکو Alexander Archipenko ، ریموند دوشان ویلون, Raymond Duchamp-Villon و ژاک لیپچیتز Jacques Lipchitz بودند.

 

کوبیسم در تئاتر و ادبیات

تأثیر آن در حوزه ادبیات نیز محسوس بود، به ویژه در نوشته‌های گرترود استاین Gertrude Stein ، جیمز جویس, James Joyce و ویلیام فاکنر William Faulkner که اصول زبان انتزاعی، تکرار و استفاده از راوی‌های متعدد را به کار می‌بردند.

 

کوبیسم در موسیقی

در موسیقی، ایگور استراوینسکی Igor Stravinsky، آهنگساز، کوبیسم را پذیرفت و سعی کرد استفاده از ابعاد متفاوت را در موسیقی هایش دارای تئوری کند که البته به سختی می توان عینا به شباهتی بین تئوری های این جنبش و آثار این آهنگ ساز پی برد.

 

پیشینه معماری کوبیسم

معماری کوبیسم به شدت از هنر کوبیسم در رابطه با فرم ها و اشکال هندسی وام گرفته شده است. در ابتدا، این خود را در طراحی ساختمان های تجربی رادیکال نشان داد. رایج ترین ویژگی های مشترک آثار معماری کوبیستی، شفافیت، ابهام فضایی، شکل چند وجهی بود. پنجره ها دارای فرم مکعبی یا مستطیلی هستند و لزوماً در یک راستا قرار نمی گیرند و ظاهرا عدم تقارنی ایجاد می کنند. استفاده از سازه های بتن مسلح نیز به این جنبش در صنعت ساختمان کمک کرد.

معماری کوبیسم مفاهیمی مانند انتزاع، هندسه، نمادگرایی، انحراف، تکه تکه شدن و توهم را به نمایش می گذارد.

معماری کوبیسم در سالهای اولیه خود با استقبال خوبی مواجه نشد. مردم می گفتند که این یک خیانت عجیب به معماری مدرن است. بسیاری از ساختمان‌های کوبیسم از آجر ساخته شده بودند که به سختی به اشکال هندسی برش داده می‌شد و ساخت آن‌ها را پرهزینه و سخت می‌کرد. بتن به زودی به شکل ایده آل تری برای ساخت تبدیل شد زیرا کوبیست ها می توانستند آن را در هر شکل هندسی انعطاف پذیری بریزند. هدف معماران کوبیست این بود که شکل را چنان پویا کنند که بتواند عملکردی زینتی داشته باشد. مردم همچنین تمایل معماران کوبیست به تاکید بیش از حد بر زیبایی نمای بیرونی و نادیده گرفتن کامل طراحی داخلی را به سخره گرفتند. یافتن مبلمان و اسباب و وسایلی که بتواند به خوبی با فضای داخلی منحصربه‌ فرد این خانه‌ها ترکیب شود، چالشی دشوار بود. معماران کوبیست معتقد بودند که این سبک برای تولید یک اثر هنری پیچیده است و طراحان داخلی را به چالش می کشند تا خلاق باشند. در نهایت، مبلمان کوبیسم، چراغ ها ، نقاشی ها و دیگر تزئینات کوبیست برای پاسخ به سوال حیاتی طراحی در دسترس عموم قرار گرفتند .

پذیرش زیبایی شناسی کوبیسم توسط معمار سوئیسی لوکوربوزیه Le Corbusier در شکل خانه هایی که او در دهه 1920 طراحی کرد تاثیر زیادی بر پذیرش کوبیسم در معماری داشت .

 

ادامه جنبش کوبیسم

کوبیسم در فرانسه متولد شد اما سراسر اروپا را درنوردید و به زودی در کشور های آمریکایی و آسیایی مورد استقبال قرار گرفت. به ‌عنوان مثال، فوتوریسم/ ایتالیا، ورتیسیسم/انگلستان، سوپرماتیسم/روسیه، دادا، باهاوس و اکسپرسیونیست انتزاعی متاثر از این نوع نگاه ظهور کردند. همچنین کوبیسم بر چندین مورد از سبک های اصلی طراحی و معماری قرن بیستم تأثیر گذاشت.

هنوزا هنوز کوبیسم در انواع هنر ها و طراحی ها راه خود را ادامه می دهد و گذشت زمان بر خلاف بسیاری از جنبش ها و مکاتب قرن بیستمی نتوانست تاثیر این اتفاق مهم را کمرنگ کند که نشان از اهمیت این جنبش هنری در هنر و شکل جهان معاصر می دهد.

دیگر نوشته های وبلاگ